Jun 2, 2018

نوروز آری "قربان" نه


نوروز آری "قربان" نه
"آنچه به نام "عید قربان" در میان مسلمانان  جشن گرفته میشود ریشه در خون و خون ریزی و برادر کشی و خشم خداوند دارد.
عید قربان، قربانی کردن انسانیت با شمشیر جهل و نادانی توسط دکانداران دینی.
بر اساس افسانه های آفرینش هابیل و قابیل، یا هابیل و قائن در دین‏ های ابراهیمی -سامی نام دو پسر آدم و حوا هستند. براساس روایات تورات، این دو برادر هدایا و قربانی‏هایی به خداوند تقدیم می‏کنند که هدیهٔ هابیل پذیرفته می‏شود ولی هدیهٔ قابیل رد می‏‏شود. در نتیجهٔ این حادثه قابیل به هابیل حسادت می‌ورزد تا آنجایی که یک روز او را می‏کشد. در تورات آمده گه هابیل به گله ‌داری و قابیل به کشاورزی مشغول بودند. پس از مدتی هرکدام هدایایی به حضور خداوند میآوردند که هدیهٔ هابیل چند راس از بهترین گوسفندان گله و هدیهٔ قابیل بخشی از حاصل کشاورزی بر روی زمین خود بوده است. خداوند که گفته شده عادل است و همه را هم با یک چوب میراند فقط هدیهٔ هابیل را می پذیرد که در نتیجه قابیل از این اتفاق ناراحت شده و از روی خشم سر هابیل را از تنش جدا میکند و خداوند اولین قربانی خود را میگیرد. خداوند به قابیل خشم میکند و می‏گوید که دیگر لعنت ‌شده خواهی بود و هرچه در زمین بکاری زمین به تو محصولی نخواهد داد. در نتیجه وقتی آدم و حوا میمیرند و هابیل هم به خشم قابیل کشته میشود،  قابیل هم به خشم خداوند آواره سرزمین های صحرای عدن میشود
در هیچکدام از کتاب های آسمانی معلوم نشده که از قابیل چگونه و با چه کسی هم خوابگی کرد که باعث بقاء نسل بشر شده باشد و اینکه از آن زمان که قابیل به خشم خداوند سرگردان میشود چه بر سرش آمده.
و این گذشت تا اینکه ابراهیم که گفته شده از نوه های حضرت آدم است و حتماً از فرزندان قابیل قاتل است فرزند خود اسماعیل را به قربانگاه خداوند میبرد که در هجویات ادیان سامی آمده که گوسفندی را خداوند به جای اسماعیل  بر ابراهیم نازل میکند و ....
بدین ترتیب آنچه به نام "عید قربان" در میان مسلمانان  جشن گرفته میشود ریشه در خون و خون ریزی و برادر کشی و خشم خداوند دارد.
بعد از 1400 سال اشائه خرافات و تبلیغ خزعبلاتی از این قبیل و کشتار 8 بیلیون انسان در جنگ های مذهبی از زمان قابیل تا انقلاب اسلامی و خمینی و خامنه ای چگونه است که هنوز برای ما ایرانی ها مفهوم عید قربان جا نیافتاده و شک داریم که قربان به معنای کشتار (انسان و یا حیوان) برای نزدیکی به خداست. چگونه است که هنوز برای ما ایرانی ها جا نیافتاده و نمیدانیم چرا در راه خدا و برای تقرب به در گاه الهی باید خون ریخته شود. آخر این چگونه خدایی است که این قدر خون ریزی دوست دارد و چرا وحی نازل نمیکند که بندگان خود را از کشتن حیوانات و انسان ها در راه او منع کند. چرا مفت خوران دینی (مفتی های دینی) چنین عجولانه تبلیغ میکنند که قتلو فی سبیل الله.
 برابرتمام نقل قول ها در متون دینی، فلسفه وجودی عید قربان "قربانی كردن یعنی اشاره به كشتن نفس اماره‌ است و مرد خداشناس با شمشیر برنده عقل و ایمان، حیوان نفس را مقتول می‌سازد و خانه دل را از  لوث نفس پاك گردانیده و آن را در راه حق و پیشگاه محبوب قربانی می‌كند" . ابراهیم اسماعیل فرزند خود را بجای حیوان نفس به قربانگاه خدا برد و خمینی و خامنه ای بسیاری از بهترین فرزندان ملت ایران را به قربانگاه خشم حیوانی و نفس اماره خود بردند.
هم میهن عزیز من آیا زمان آن نرسیده که بگوئیم،  عید قربان به من ایرانی که از نژاد کیومرث و شجره هوشنگ هستم و ار نوادگان جمشیدم تعلق ندارد.
چرا هجویاتی مثل آنچه در افسانه های مالیخولیایی دینی آمده را راحت قبول میکنیم ولی از سخن فردوسی بزرگ پیام آور دانایی و توانایی، نیرو و راستی تاریخ پهلوانی و غرور، مردی و مردانگی پند نمیگیریم که گفت:
سخنگوی دهقان چه گوید نخست – که نام بزرگی به گیتی که جست
که بود آن که دیهیم بر سر نهاد —  ندارد کس آن روزگاران به یاد
خدای من خدای راستی است، من به درگاه علم و دانش نیایش میکنم، خداوندگاران من مردان دانا و درستکاران توانایی هستند که بمن روح و عشق و امید به زندگانی میبخشند. عید من نوروز است و همان است که حکیم و دانای طوس گفت:
جهان انجمن شد بر آن تخت او – شگفتی فرو مانده از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند – مر آن روز را روز نو خواندند
عید من نوروز باستانی من است که جشن آغاز تمدن انسانی است، نوروز را پاس میدارم که انسان را از بردگی و برده داری آزاد کرد و به شیوه تولید و نظام پیشرفنه تر کار بر روی زمین و آغاز زندگی نوین دهقانی تغییر داد.
برابر داستان های پهلوانی فردوسی کیومرث اولین پادشاه ایرانی همان به اصطلاح حضرت آدم است که در شاهنامه از آن نام برده شده است.  باز برابر متون یونانی و بخصوص به نقل از هومر حماسه سرای بزرگ  یونان که  حماسه ایلیاد و اودیسه را به نظم در آورده و در آن از پادشاهی "تراوا" نام میبرد به کلام فردوسی قوت میبخشد که همزمانی این دو پادشا ایرانی و یونانی بطور قطع با ظهور افسانه ای حضرت آدم قابل قبول است.
این نقل بدان آوردم تا به قوت تاریخی عید نوروز که در زمان پادشاهی جمشید از آن یاد میشود اعتبار بدهم و بشما دوست  همراه و هم میهن عزیز بگویم که عید نوروز من هیچ همخوانی با عید قربان عربی ندارد. در تمام طول تاریخ برگزاری عید قربان از به قربانگاه بردن اسماعیل توسط ابراهیم تا ظهور تروریزم اسلامی در شکل و شمایل ابن ملجم مرادی، کشتن نا جوانمردانه  ابو مسلم خراسانی بدست شمشیر بندان خلیفه بغدادو .... تا برسیم به ترور وحشیانه احمد کسروی توسط فدائیان اسلام، ترور جنایتکارانه دکتر شاپور بختیار، سر وسینه بریدن پروانه و داریوش فروهر و هزاران جنایت دیگری که برعلیه بشریت بدست به حج رفتگان عرفات و مکه و منا انجام گرفته. این حاجیان مکه نشین نه تنها غول هوای و هوس را از درون شیخان شرور از بین نبرده که بر تعداد دیوان و ددان برون آنها هم اضافه نموده. سئوال این است که چکونه میتوان انسان بود و جنایت کرد، چگونه میتوان ذکر خدای ارحم الراحمین کرد و حکم کشتن 3000 زندانی سیاسی را آن هم یکشبه صادر نمود. چگونه امکان دارد که ندای عدل و انسانیت را از گلدسته های مساجد مکه و منا به آسمان سر داد و هم زمان صدای آزادی خواهی را در گلو هزاران انسان بی گناه در زندان های مخوف خفه کرد.
نه عزیز همیشه در یاد، همراه من، هم میهن گرامی  من و تو از تبار خورشید و نوریم - نه تباهی و تاریکی، ما از نزاد فریدون و جمشیدیم و عید ما نوروز است . عید قربان پیشکش جنایت کاران تاریخ که انسانیت را به قربانگاه های "نفس اماره" میبرند تا اندکی از عطش خونخواری شان کاسته شود.   



No comments:

Post a Comment