Aug 18, 2018

ریشه کلمه و نام آخوند از کجاست

ریشه کلمه و نام آخوند از کجاست
در کتابی بنام "اسرار و عوامل سقوط ایران – آخوندیسم" نوشته آقای ناصر ملکی چنین آمده است که من خلاصه ای از آنرا در مورد کلمه آخوند برایتان نقل به معنی میکنم:
"ایرانیان که خود مردمان بافرهنگ و با تومدنی بودند در آغاز حمله اعراب و بعلت جاسوسی و خیانت دو ایرانی بنام های "سلمان فارسی " و "اسپهبد بهمن رهروزان" از لشکریان اسلام شکست خوردند.
ایرانیان برای رهایی از حاکمیت اعراب تصمیم گرفتند با بگار بردن نام اسلام هم ملیت و آرمان های تاریخی و مذهبی را حفظ کنند و هم بهانه ای به دست اعراب ندهند که کافر و ملحد هستند و این را محوری قرار دادند تا نمونه ای از یک اسلام مورد قبول ایمان آوردنگان باشد.
برای انجام اینکار دنبال کسی بودند که نام و نشانی از محمد داشته باشد و در ضمن مخالف خلفای تموی و عباسیان هم باشد. گشنتد و گشتند تا اینکه علی را که هم داماد پیامبر بود و هم اولین مردی بود که به اسلام ایمان آورده بود هم  در راه اسلام شمشیر زده بود و به شجاعت هم مشهور شده بود انتخاب کردند که این خود یکنوع دهن کجی به خلفای اموی ابوبگر و عمر و عثمان هم شد.
بموازات تکوین و تحکیم و گسترش اسلام و برای خارج نشدن از پیروی از علی و خاندان او، افرادی بنام  ذاکران و مداحان و سخنرانانی پیدا شدند که برای رنگ آمیزی اسلام جدید و جلوه بخشیدن به دکان دین از تزویر و ریا و زیاده گویی و مداحی خاندان علی و امامت بهره برداری های فراوان کردند.
نحوه کار این نو دینان به شکلی بود که، چون از آغاز خود را مداح و ذاکر و شیفته گان خاندان نبوت و امامت علی خوانده بودند با استقلال طالبان ایرانی  ضد بنی امیه  همصدا شدند و با ریا کاری و تزویر خود را از دوستداران اصیل علی وانمود میکردند. طبیعتا در این را از هیچ کوشش فروگذار نمیکردند و فرزندان خود را نیز به راه میکشیدند. این جماعت برای پیشبرد کار ها کتاب هایی هم در باره شهادت حسین و واقعه کربلا نوشتند و در لعن و نفرین یزید بسیار سخنرانی کردند و مجالس عزاداری و بر سر و سینه زدن خود راه می اندختند. در این مجالس به شرکت کنندگان میگفتند که کلید بهشت در دست انهاست و به شیفتگان و عزاداران حسین راه بهشت را نشان میدادند. بدین ترتیب جلسات عزاداری خود را "روضه خوانی" که هدف آن بردن شرکت کنندگان به بهشت بود نامیدند. آنگاه از نام ها و سمت هایی مانند؛ ذاکر، مداح، ناهی، و سپس به "روضتة الشهدا" یا "روضةالشهدا خوان" استفاده کردند.
از آنجا که گفتن نام "آقای روضةالشهدا خوان" اندکی نا مآنوس بود نام را به "آقا روضه خوان" خلاصه کردند که همین نام در طول زمان به "آقا خود خوانده" یا مختصر "آخوند" تبدیل شد.