Jul 3, 2018

دو انقلاب بزرگ و سازنده در ماه جولای

دو انقلاب سازنده و بزرگ در ماه جولای
تاریخ انقلابات جهان نشان از خون ریزی هائی نشان دارد  که در آنها کشت و کشتار مردم و بی کلاه ماندن سر آنها را به دنبال داشته،  به ویژه اگر این انقلابات از بستر های کورایدئولوژی های مکتبی و یا مسلکی بر خاسته باشند که فاجعه بار خواهند بود.  انقلاب اکتبر 1917 روسیه و انقلاب سرخ 1949 در چین و انقلاب اسلامی سال 1357 سه نمونه از آن انقلابات مسلکی و مکتبی می باشند که خون انسان ها بهدر رفت ولی سر مردم نه تنها بی کلاه ماند که سرهای زیادی به باد داده شد. این اتقلابات خانمان سوز به نام مردم شکل گرفتند ولی بکام دیکتاتور ها ادامه یافت.
از خصوصیت های این سه انقلاب خونین که در روسیه سر 40 میلیون را به باد داد، در چین کمونیست مائو 100 میلیون را بالای چوبه دار برد و در ایران هم همچنان خون و خون ریزی ادامه دارد دو تشابه بزرگ را میتوان نام برد:
یکم- اهداف انقلاب بودند که در روسیه به دنبال هژمونی و یا دیکتاتوری "طبقه کارگر بود ، در چین شعار "زمین از آن کسی است که بر روی آن کار میکند" را سر داد و سومی هم بدنبال سروری "اسلام عزیز" و صدور آن به کشور های دیگر بود. در هیچ یک از این انقلابات نه مملکت و نه ملت مد نظر قرار نگرفتند.
دوم- نیرو های شرکت کننده در انقلاب بودند که عده قلیلی از ایدئو لوگ ها با تکنو کرات ها همدست شدند و مردم بی سواد کوچه و خیابان و روستایی را به دنبال خود کشیدند و با استفاده از لومپن های چماقدار مخالفین را به  چوبه های دار ویا اعدام های دسته جمعی از بین بردند. 
اما، در تاریخ این انقلابات خونین جهانی که دست آورد آنها فقر و فساد و فحشا و قحطی  بود و خون انسان ها بهدر رفت، دو انقلاب بزرگ زندگی ساز روی داد که در تداوم خود حکومت های مردم سالار و دموکراسی های مردمی را برای جامعه بشری به ارمغان آوردند.
 در روز ۴ جولای ۱۷۷۶ میلادی و پس از یک دوره 20 ساله در گیری مهاجرین قاره آمریکا با امپراطوری های انگلیس و فرانسه بالاخره کشور آمریکا متولد شد و از سلطه حکومت بریتانیا بیرون آمد.  از آنزمان روز چهارم جولای به عنوان روز استقلال ایالات متحده آمریکا جشن گرفته میشود. این تحول عظیم اجتماعی ریشه در بیداری بزرگ اروپائیان و رنسانس مردم اروپا داشت که بعد از سرنگونی حکومت 700 ساله کلیسا و جنایت های گیوتین بدست ها و کتاب سوزانان تجربه و درس آموزی بزرگی برای قانونمداران آمریکای نوین بود.
در عملی از نوعی دیگر و در  224  سال پیش در روز 14 ژولای 1789 آزادی طلبان فرانسوی زندان باستیل را که محل نگهداری زندانیان سیاسی و مخالفان نظام سلطنتی فرانسه بود و به مظهر استبداد لوئی شانزدهم شهرت داشت تصرف کردند، زندانیان را آزاد و ساختمان زندان را به آتش کشیدند. با فتح زندان باستیل، انقلابیون جرات بیشتری به دست آوردند، و انقلاب فرانسه ادامه یافت تا منجر به اسقرار جمهوری اول فرانسه گردید. به دنبال آن پیروزی بزرگ نظام های سیاسی ــ اجتماعی نه تنها در فرانسه بلکه در اروپا و در سراسر جهان با شعار آزادی، برابری و برادری دستخوش دگرگونی شدند.
دو انقلاب بزرگی که دست آورد های هر دوی آنها برای بشریت بی نظیر بوده و باعث اسقرار دموکراسی و آزادی های اجتماعی برای ما مردمان شده است.
وقنی در یک نگاه گذرا انقلابات فرانسه و آمریکا را با انقلابات ایدئولوژیکی روسیه، چین و ایران مقایسه میکنم آه از نهادم بلند میشود که چگونه انقلاب مردم ایران بخصوص به چنین جنایتی بر علیه مردم ایران تبدیل شد و ترکش های تروریستی آن آتش خانمان سوزی به جهان متمدن افکند و ننگ تاریخ را بر پیشانی اسلام سیاسی و حکومتگرانش حک نمود. آیا شکی وجود دارد که ایدئولوژی دشمن آزادی انسان است؟. ایدئولوژی همچون خوره ای مغز انسان ها را میخورد و چماق خرافات را جانشین مشعل دانش میکند. ننگ و نفرت بر ایدئولوژی زنده باد آزادی.