Jun 2, 2018

انتخابات افغانستان و نور های امید به دموکراسی


انتخابات افغانستان و نور های امید به دموکراسی
  فروردین 1393      March 2014   
دوستان، نمیدانم چقدر جریان انتخابات افغانستان را دنبال کرده اید ولی تا اینجای کار اخباری که میرسد بسیار امیدوار کننده است. از شرایط اوضاع و احوال افغانساتان همه ما کما بیش آگاهی همه گیری داریم و در نتیجه مستقیم میرویم بر سر مطلب. همانگونه که در اخبار 48 ساعت گذشته آمده انتخابات افغانستان در میطی نسبتآ آرام و بدون خون و خون ریزی به پیش رفته. سه نفر نامزد قابل اعتماد و با اعتبار مردمی در این رقابت شرکت کرده اند که گفته شده از جامعه مدنی افغانستان هستند و طالبان گر چه هنوز نفوذی قابل ملاحظه در قبایل محلی بخصوص پشتون ها دارد ولی نتوانسته در این انتخابات موفقیتی به دست بیاورد.
برابر اخبار رسیده مردم افغانستان در یک حرکت عمومی به طالبان افغانستان یک "نه" بزرگ گفته اند که مایه بسیار امیدواری است. شرکت زنان افغانستان در کار های اجتمایی و شورای های محلی در یکی دو سال گذشته بسیار چشم گیر بوده است و خوشبختانه زنان در انتخابات هم شرکت فعال داشته اند که نور امید به آینده درخشان افغانستان را درخشان تر نموده. گزارش ها از نامزدی سه زن به عنوان نامزد های احراز مقام معاونت ریاست جمهوری خبر میدههند که هم امیدوار کننده است و هم حسادت بر انگیز برای ما ایرانی ها. در افغانستان فقط یک کانال تلویزیونی دولتی وجود دارد و بقیه فرستنده های تلویزیونی خصوصی هستند که در این مورد هم جامعه افغانستان عجالتآ گوی سبقت را از ما ایرانی ها ربوده اند و میکرفن و دوربین رادیو تلوزیون ها را از سرداران نظامی گرفته اند و به دست جامعه مدنی داده اند .
دوستان، وقتی به دنبال چرایی این کار میرویم و به سراغ دلیل و برهان آن هستیم بدون شک و بدون هیچ تعصبی باید بپذیریم که حظور دمکراسی  آمریکا و سایر کشور های غربی حتی از نوع نظامی اش در این کشور بالاخره درخت آزادی را به گل نشاند که این هم ره آورد دموکراسی غرب برای افغانستان است همانگونه که در عراق بوجود آمده و نهایتآ به ثمر خواهد نشست. البته این نظر این قلم است بدون هیچگونه تعصب به کشوری و ترس از مارکی که بر من زده شود و آشکارا میگویم که من فقط نسبت به دموکراسی غربی هم امید دارم و هم تعصب آگاهانه.  در گزارش های چند روزه اخیر آمده است که اکثریت جامعه افغانستان این فشار را بر نامزد های انتخاباتی وارد نموده و این پیام را به آنها الغاء نموده که اگر راه نجاتی برای خروج از جهل و جنون طالبانی وجود داشته باشد همانا پیوند سیاست و مردم افغانستان با دنیای غرب است. حمله آمریکا و متحدان غربی به بنیادگرایی در افغانستان که نوسط افکار عمومی جهان آنروز محکوم میشد و جورج بوشی که آنقدر مورد تنفر مردم دنیا قرار گرفت امروز نتیجه ای دیگر ببار آورده  و قضاوتی دیگر را طلب میکند. من معتقدم که در مواردی که مردم در میان تازیانه های جهل و خرافات در ورزشگاه ها و سیاه چال گروه ، گروه جان خود را از دست میدهند و یا در میادین شهر شلاق میخورند و اعدام میشوند و راه نجاتی هم نیست و به نگاه و منظر هیچ امامی هم خطور نمیکند  تا با ظهورش دنیا را پر از "عدل و داد" کند  هر کمکی از دنیای خارج میتواند کار ساز باشد کما اینکه مردم عراق 33 سال نتوانستد کوچکتری آسیبی به صدام حسین برسانند. شرایط حمله نظامی و نوشتن نسخه آن برای همه کشور ها کار ساز نیست و از شما دوستان انتظار دارم این  نظریه  را به یقین تبدیل نکنید که مثلآ حمله نظامی برای ایران ما هم نسخه پیچی میشود.
آنچه تفاوت عمده بین جامعه افغانستان و ایران را رغم میزند نوع انقلابی بود که در ایران رخ داد و حکومت ولایت فقیهی عهد عتیقی  در ایران مسقر نمود  در مقایسه با جمهوری اسلامی که آمریکایی ها در افغانستان پیاده کردند. جمهوری اسلامی افغانساتن به راه اسلام مالزیا و اندونزی میرود ولی کسی نمیداند اگر تحریم های اقتصادی و فشار های مردم ایران بر حاکمیت جنون آخوند 
ها تاثیر نگذارد و این حکومت را از پای در نیاورد چه آینده دیگری را برای ایران میتوان رغم زد بجز ویرانی بیشتر 

No comments:

Post a Comment