May 11, 2018

فرهنگ چیست و تفاوت آن با تمدن چگونه است


فرهنگ چیست و تمدن چگونه مقوله ایست
مفهوم فرهنگ در ادبيات جهانى، بطور سنتی در برگيرنده دستاوردهاى تاريخى گروه هاى انسانى است که بطور دسته جمعی در یک مکان جغرافیایی زندگی کرده اند که در هنر، مذهب، علم، بازى ها، مراسم، سنت ها با هم مشترکاتی دارند. انسان متفکر است پس فکر میکند و نا گهان در میابد که چیزی میخواهد و به دنبال آن میرود و این آغاز کار است.  
تمدن اما آن بخش از محيط زيست خود آفريده انسانی است که مجموعه ای از قراردادهای اجتمایی را در بر میگیرد که انسانها توافق میکنند بر آن پایه با همدیگر همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند و کسی را بر حقوق دیگری حقی نیست که لاجرم دست به ایجاد بناها، شهرها، ابزار کار میزنند چون بر اساس آن توافق میبایست امنیت کاری و زندگی داشته باشند.
تا آغاز قرن 18 فرهنگ و تمدن مفهومی یگانه داشتند ولی از آنجا که فرهنگ ها پیشرفته تر از تمدن ها بودند و آنهم بدلیل جنگهای صلیبی و کشت وکشتارهای و لشکر کشی ها انسان را از پرداختن به تمدن سازی باز داشته بود. از آن پس بود که راه تمدن و فرهنگ از هم جدا شد و به دو مقوله کاملا متفاوت بحساب آورده شدند. تمدن و فرهنگ میبایست دوش بدوش و با هم در راستای زندگی ما انسان ها رشد و حرکت کنند هرگاه توقفی و شکافی ما بین فرهنگ و تمدن بوجود آید جامعه بشری دچار نقصان های عظیم اجتماعی خواهد شد.  من معتقدم که تمدن قبل از فرهنگ میاید چون تمدن را انسانها و در جمع میسازند ولی فرهنگ ها خود بخود و بوسیله افراد و در زمان و مکان مشخص بوجود میایند. 
تا قبل از حمله اعراب به ایران کشور ما از تمدنی بسیار پیشرفته بر خوردار بود بطوری که تمام تاریخ نویسان و فلاسفه بخصوص گؤرگیک ویلهلم هگل آلمانی از آن به درستی یاد کرده اند. هگل در کتاب عقل تاریخ میگوید: " شرق را نگه دارید که تمدن از شرق (ایران) برخاسته و در غرب تکامل یافت". توجه کنید که هگل از "ایران" به عنوان پیشتاز تمدن جهاتی یاد کرده. این تمدن پیشرفته که از آن به عنوان تمدن های اولیه در تاریخ نام برده شده مختص به ایران و بخاطر پایگذاری اولین دولت همه گیر و در زمان شاهنشاهی در دنیای آنروز بوده است. این تمدن در دوران هخامنشی به اوج میرسد تا آنجا که:
اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشکری و کشوری به مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کوروش بزرگ در ایران پایه گذاری کرد. این سیستم بعد ها در یونان و به تبعیت از ایران بر پا شد.
کمبوجه (کامبوزیا یا کامبیز) که به علت کشته شدن 12 فرستاده ایرانی بدست فرعون در بهاز سال 525 قبل از میلاد به مصر حمله کرده بود وقتی به مصر رسید قحطی سراسر مملکت و مردم را گرفته بود. دستور داد مقدار زیادی غلات وارد مصر کردند و جان مردم زیادی را از قحطی نجات داد. اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد. این پدیده را با حملات اعراب و مغول به ایران مقایسه کنید.کوروش بزرگ با شور و مشورت سران و بزرگان ایالتی که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار سال 520 قبل از میلاد تاجگذاری نمود و دو نوع سکه طرح دار با نام های "داریک طلا و سیکو نقره" را در اختیار مردم قرار داد که بعد ها در تمدن های دیگر برای داد و ستد مورد استفاده قرار گرفت. 
داریوش بزرگ طرح سواد آموزی را برای همه و بطور رایگان بنیان گذاشت و بهمین دلیل خط ارامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی نمود که حدود 500 سال پیش از آن در سومر اختراع شده بود. تا اینجا هنوز از فرهنگ ایرانی خبری نیست. نه رودکی و نه فردوسی و نه مولانا و نه سعدی و حافظ..
داریوش در پائیز و زمستان 518-519 قبل از میلاد نقشه ساختن پرسپولیس را طراحی کرد و با همکاری معماران مصری و الهام از اهرام سه گانه نقشه پرسپولیس را به روی کاغذ آوردند. ابتدا ماکت آنرا ساختند که دو سال طول کشید و بعد کل ساخت کاخ 80 سال به طول انجامید. تا اینجا هنوز از دانشگاه و  دانشکده فنی و مهندسی و مراکز علمی در تاریخ خبری نیست. 
داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بود 25 هزار کارگر را بکار گرفت و قانون کار 10 ساعت در روز در تابستان و 8 ساعت در زمستان را اجرا نمود.  اولین بار در تاریخ بود که داریوش از اسرا و بیگاری گرفتن استفاده نکرد و بهر استاد کار در هر 5 روز یک سکه طلا (داریک) و هر یک از خانواده کارگران به غیر از مزد آنها روزانه گوشت و روغن و دیگر مواد غذایی دریافت میکردند و هر 10 روز یک روز استراحت داشته اند. به هر گارگر معمولی در هر 5 روز یک سکه سیکو یا نقره میدادند. مورخان گفته اند که داریوش بزرگ برای ساختن کاخ آپادانا هر سال نیم میلیون سکه طلا مزد کارگر میداده. یادآوری اینکه نام دیگر دیوار بزرگ چین قبرستان بزرگ انسان هایی ایست که بیپاری میکردن و دریغ از قوت لایموت. 
تقویم امروزی ماه 30 روز است در زمان داریوش تدوین شد. طبق این تقویم روز های اول و آخر ماه تعطیل بوده و در طول سال 5 عید مذهبی و 31 روز تعطیل رسمی بوده. 
داریوش بزرگ بعد از تصرف بابل 25 هزار یهودی برده را آزاد کرد.
داریوش در سال دهم پادشاهی شاهراه بزرگ کوروش را به اتمام رسانید و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعد ها به جاده ابریشم نام گرفت.
اینها و خیلی بیشتر از این ها نشان از آن دارد که اگر در مملکتی فرهنگی آنچنان قوی هم وجود نداشته باشد وجود یک حکومت متعالی همراه قوانین و قرار دادهای مدنی و دموکراتیک باعث میشود تا انسان های آن جامعه بتوانند در کمال آزادی از همزیستی مسالمت آمیز و سازش همراه با کار همگانی از رفاه و آسایش برخوردار باشند.
آن تمدن باستانی در ادامه کار خود و در زمان اشکانیان آنچنان شکوفا شد که پایه ریزی فرهنگی استوار را بنا نهاد تا آنجا که دانشگاه ها و کتابخانه ها باز شد و تبادل افکار و اندیشه , استاد و دانشجو با امپراتوری رم در دانشگاه جندی شاپور رونق گرفت. در اروپای امپراتوران رم هم پایه های عظیم یک تمدن پیشرفته آنزمان بناد نهاده شد که در نتیجه آن ارسطو و افلاطون ها ظهور کردند.  نتیجه مقدماتی اینکه، تمدن ها فرهنگ ساز (جاعه آمریکا) هستند ولی فرهنگ ها لزوما تمدن ساز نیستند (کشور های خاور میانه بخصوص ایران خودمان و کشور های همسایه).  
آن تمدن شکوفا و در آن مرحله تاریخی آنچنان توسط حملات اقوام وحشی اعراب، ترکان غز و سلجوق و مغول دچار ویرانی شد که هیچگاه ایران نتوانست قد علم کند تا خود را با تمدن پیشرفته مربوط با زمان منطبق نمایدتا به همراه فرهنگ ایرانی دوش به دوش حرکت کنند. 
نمیدانم دوستان حوصله خواندن این مطلب را دارند و یا خواهان 1، 2، 3 کردن موضوع هستند. ولی ابتدا با تعریفی از فرهنگ شروع میکنیم که از متن قدیمی اوستایی و پهلوی آمده و گفته شده:  فَرَهَنگ از دو جزء  فَرَ به معنای پیش و جلودار و هَنگ به معنای قصد بیرون آوردن و آهنگ انجام کار است .
در سالهای 300 بعد ازهجرت پیش آهنگان ادب و فرهنگ ایرانی وافتخارات ادبی ایران؛ رودکی، فردوسی، خیام ، رازی و ابن سینا و مولانا (کمتر),  نظامی، سعدی و حافظ و دیگران پایه های عظیم فرهنگی را بنیاد نهادند که همگی ریشه در تمدن های دوران باستان ایران دارد که هر یک از داستان های شاهنامه و پنج گنج نظامی و عطار نیشابوری و دیگران خود دلیلی متقن بر این گواه است. ولی افسوس و صد افسوس که حاکمان غیر ایرانی گوششان بدهکار نبود و با نداشتن ریشه در فرهنگ ایرانی چیزی دستگیرشان نشد که کتاب ها را سوزاندند  و حکومت ها را بر اساس فرهنگ قبیله ای خود بنیان نهادند و کشتند و سوزاندند سر به بندگی و غلامی خلفای بغداد دادند سپردند و متأسفانه ماندند و خراب کردند. در این زمان هیچ خبری از تمدن ایرانی در کار نبود.
نتیجه اینکه: 
فرهنگ مجموعه پیچیده ای است مشتمل بر معارف ، معتقدات ، هنر ، اخلاق و رسوم اجتماعی یک قوم بخصوص.
واژه فرهنگ به معنای پیشرفت فکری یک شخص است که به عبارت دیگر برای ایجاد پیشرفت فکری افراد بکار میرود و هر افتخاری به همان فرد و همان ناحیه تعلق دارد قبل از اینکه جهانی شود.
در دنیای متمدن اختراعات و اکتشافات گروهی و با همکاری های علمی جهانی انجام میگیرد و نتیجه آن شامل همگان میشود. اختراعات متعدد در اروپای قرن 16 به بعد مثال ها هستند.  خلاصه تر اینکه؛ 
 فرهنگ ابزار ساخت افراد و قوم و قبیله ها است.
تمدن ابزار ساخت جوامع بشری و جهانی میباشد.
فرهنگ ها بومی و منطقه ای هستند به نحوی که مردمان با تعلقات جغرافیایی و گویش های محلی نمیتوانند از طریق فرهنگی به همدیگر وصل شوند. نمونه، اقوام و ملیت های مختلف در شوروی سابق بعد از 70 سال نتوانستند راهی بسوی همزیستی مسالمت آمیز بیابند (و یا تفاوت ها و تقابل های قومی در ایران خودمان هنوز هم ادامه دارد که یکی ترک است و دیگری لر و بلوچ و غیرو). در شوروی سابق  فرهنگ ها متفاوت بودند و بعد از فرو پاشی هر قومی آرد خود بیخت راه و راه خود گرفت و رفت زیرا که جامعه به درجاتی از متمدن نرسیده بود تا با استفاده از ابزار آن که همزیستی مسالمت آمیز و کنش های درست اجتماعی بود بساط فرهنگ را گسترش دهد. ولی دو کشور آلمان بعد از 50 سال جدایی بدلیل فرهنگ مشترک  به هم پیوستند.
تمدن به هیچ قوم و ملیتی تعلق ندارد و میتواند اقوام را با مناسبات اجتماعی متفاوت ولی قوانین مدنی تنظیم و تدوین شده متحد کند مانند زندگی اقوام و مهاجرین مختلف در اروپا و آمریکا.
فرهنگ بدون تمدن اما، این توان را ندارد کما اینکه ایران و افغانستان با داشتن فرهنگی مشترک ولی بدور از تمدن هنوز در کنار هم نمیتوانند دز صلح و آرامش زندگی کنند و یا حتی کشور های تاجیک و ازبک و ترکمن و کشور های همجوار و یا کشور های عربی. 
فرهنگ بین همه افراد جامعه یا اعضای گروهی معین در زمان و مکان مشخص مشترک است ( حقوق مسلمان با غیر مسلمان  در جوامع اسلامی)

تمدن طریقه سلوک و همزیستی مسالمت آمیز و جهانی است و قوانین در دنیای متمدن برای همگان مساوی میباشد (رانندگی کردن و دکتر شدن و ..)
فرهنگ سازی کاری است فردی/ قومی.
نمدن سازی کاری است گروهی/ جهانی.
فرهنگ ها در برگیرنده نمونه های فکری و عقیدتی و رسم و رسومات محلی هستند.و یک شاهکار هنری به فرد تعلق دارد بطوری که همه افراد ممکن است از آن اطلاع نداشته باشند. نمونه، نوشتن یک کتاب ارزشمند که اگر خوانده شود باز سابژکتیو خواهد بود و بمصداق مثل معروف "هنر در چشم بیننده است". 
تمدن ها نتیجه کار علمی و عملی افراد در جامعه جهانی هستند که اگر شخصی کاری را انجام دهد سودش به همگان میرسد و لاجرم مورد تحسین همگان است. نمونه ها، پدران بنیان گذار کشور آمریکا  گاندی و ماندلا و فلاسفه، مخترعین و مکتشفین.
فرهنگ ها ار گذشته به ما میرسند و قابل تغییر نیستند (شاهنامه، جشن های ایرانیان)، تمدن ها در زمان بوجود می آیند و رشد میکنند و تغییر هم میابند.  
 اجزای فرهنگ بازگشت نا پذیر است و یگانه و فزونی ناپذیر است. مثال ها – ادیان، کتاب ها و سنت ها که چون نوشته شدند دیگر تغییری در آن حاصل نمیشود. .
تمدن اما انباشت پذیر و دگرگونی پذیر و همگانی شونده است.
 خلاصه اینکه: دوستان کتاب راهنمایی و رانندگی را یک نفر ننوشته بلکه شهرداری ها آن را تنظیم نموده اند و رانندگی متعلق به قوم و قبیله نیست و جهانی است. تمام آری و خیر ها تابع قوانین نوشته شده مدنی هستند. اما کتاب شاهنامه را فردوسی عزیز همه ما نوشته و بقارسی است براساس اسطوره ها و پهلوانی هایی ایرانی/ فارسی نگارش یافته است. فرهنگ غذا خوردن نوشته نشده یا اگر هم نوشته شده برای اعیان و اشراف و خانوادهای سلطنتی میباشد. فرهنگ غذا خوری در ایران تا 50 سال پیش که همگی با دست و در یک کاسه غذا میخوردند که هنوز هم در میان اعراب همچنان همان است و همه از یک طبق و با دست غذا میخورند. در دنیای متمدن غذا خوردن کنار میز نشستن و قاشق چنگال و شستن دست قبل از حضور بر سر میز است. این فرهنگ ها هر کدام متفاوت هستند و قومی و محلی اند. ولی آنگاه که پای بدنیای متمدن نهادیم تمام قوانین مدنی و قرار دادهای اجتماعی و عرف و عادت های معمول و مرسوم میان همگان مشترک و مساوی است و تابع قوانین مدون در دولت و حکومت میزبان است.
تمدن،  عرب و فارس و آفریقایی و چینی را با تمام تفاوت های فرهنگی بر سر یک میز می نشاند ولی فرهنگ نمیتواند این کار را انجام دهد. غذا خوردن در دنیای متمدن فرهنگ آن جامعه محسوب نمیشود کما اینکه در ایران و هند و چین هم خانواده های بیشماری هستند که بر سر میز می نشینند و برسم غربی ها غذا میخورند. رانندگی کردن جهانی است و شامل قوانینی است که دنیای متمدن آنها را نگاشته و افراد ملزم به اجرای آن هستند. اگر کسی از چراغ قرمز عبور کرد و یا به علت خرابی چراغ راهنما چهار راه بسته شد و افراد بر سر و کله هم زدند و در حضور افراد خردسال با نثار کلمات شنیع به خواهر و مادر همدیگر صلوات فرستادند این از ضعف فرهنگی نیست بلکه از نشان از بی تمدنی و توحش است. 
خلاصه کلام اینکه فرهنگ و تمدن بخصوص بعد از سالهای منتهی به قرن هیجدهم راهشان به طور رسمی و با استدلالات علمی از هم جدا شد و نباید همه چیز را به حساب هر یک از این دو پدیده گذاشت ، زیرا نه فرهنگ به تنهای جوابگوی تمام معضلات اجتماعی است و نه تمدن بدون فرهنگ.
دیدگاه ها و نگرش های شما عزیزان برایم رهگشا خواهد بود، زیرا با هم بودن بهتر توانستن است.       

No comments:

Post a Comment