May 11, 2018

انسان، آغاز حرکت


انسان، آغاز حرکت

 پژوهشگران ودانشمندان علم باستان شناسی وعلوم طبيعی بر اين گفتار همسو و هم رای هستند که حدود 100 هزار سال پيش انسان تکامل يافته از نسل ميمون هموسوپين در مکانی از مرکز قاره آفريقا مسافرت خود را بر روی زمين آغاز کرد و حدود . 30 هزار سال بطول انجاميد تا انسان مسافر از قاره آفريقا  در حدود 11 هزار سال پيش از ميلاد در مکان امروزی ميان_ رودان (بين النهرين) جايی ميان دو رود دجله و فرات در شمال عراق امروزی و در ساحل غربی رود دجله اولين کلنی ها را  تشکيل داد.

تمدن های بشری

پس از استقرار انسان در این مکان از سه دوره تمدن نام برده شده است. نخست تمدن های باستانی که از آغاز شکل گیری جوامع بشری شروع و تا اوایل قرن پنجم میلادی که هم زمان است با سرنگونی امپراطوری روم و اندک زمانی بعد ظهور اسلام ادامه یافت. در این دوران به گفته هگل،  شرق و بخصوص ایران پرچم دار تمدن جهانی میشود.

دومین تمدن را تمدن قرون وسطایی نامیده اند که مصادف است با سرنگونی امپراطوری پارسیان، حمله اعراب به ایران و شکل گیری پادشاهی های ملی در اروپا. در این دوره است که سیر تکاملی تمدن از شرق به غرب منتقل میشود و تار و پود تمدن ایرانی به دلیل حمله اعراب بادیه نشین و نیمه وحشی از هم می پاشد و بد اخلاقی های اجتماعی مثل قسم خوردن، دروغ گفتن و مکر وحیله، صیقه، ایجاد حرمسرا  و خرافات دینی مانند جن و پری، رمالی و تعزیه خانی بدن آزاری جای خالی تمدن ایرانی را پر میکند و آغازی است  بر افول و عقب افتادگی فرهنگ و تمدن ایرانی. 30حدود سیصد سالی طول کشید تا رودکی، فردوسی بزرگ پیام آور فرهنگ دلاوری، پهلوانی و ادب پارسی زبان نیمه مرده ایرانی و مسخ شده در زبان عربی را زنده میکند. افسوس که ضربات مهلک بر پیکر تمدن ایران توسط اعراب وحشی به قدری مهلک بوده و هنوز هم هست که مجال باز سازی تمدن بزرگ کوروش کبیر را به ایرانی ها نداده است بخصوص که دیری از حمله اعراب به ایران نگذشته بود که حمله ویرانگر و خانمان سوز مغول ها شروع شد و قوزی بالای قوزی دیگر. در این دوره ضربات نابود کننده ای بر پیکر تمدن ایرانی وارد شد و به ملت مجال همبستگی و تمرین کار گروهی را نداد و هر گاه گروهی فکری به انجام کاری از نوع اعتراض و یا قیام بر علیه خلفای حاکم را در سر پرورانیدند به جوخه های اعدام سپرده شدند درست مثل امروز جامعه ما.

در مورد عقب ماندگی ایران از قافله تمدن بشری ابتدا نظرم را را در تعریفی از تمدن به بحث میگذارم به این امید نظرخواهی از شما. معتقدم انسان متمدن کسی است که میتواند با تمام اختلاف عقیده و سلیقه اش با آدمیان اطراف خود به طریقی مسالمت آمیز سلوک و همنشینی داشته باشد. انسان متمدن افکار و عقایدش را با دیگران به بحث میگذارد و بر سر حد اقل ها با همنوعان خود برای رسیدن به حد اکثر توافق میکند و مشگلات ومخالفت ها را در یک پروسه گفت و شنودی منصفانه و با به کار گیری عقل عمومی بر طرف میکند. انسان متمدن تنها و تنها نماینده افکار و عقاید خودش میباشد و هیچ حکمی را به نمایندگی از جانب دیگری اجرا نمیکند. انسان متمدن با به کار گیری داده های علمی که  از درون پدیده های ثابت شده در آزمایشگاهای علوم و فنون انسانی بدست آمده به دیدار دوستانه طرف مقابل خود میرود تا با مسالمت انسانی و رفتاری در خور شان یک انسان متمدن افکار و اندیشه خود را بر روی دایره آزمون و سنجش دیگران قرار دهد. طبیعتا انسان متمدن کسی است که با کتاب و تحقیقات علمی سر و کار دارد و به وحی و الهامات خرافی و نادیدنی هایی که قابلیت اثبات از طریق امکانات علمی و آزمایشگاهی برایشان وجود ندارد  بها نمیدهد و وحی و الهام های خرافی  را  فاقذ هر گونه ارزش باورمندانه ای میداند. تمدن تنها ابزار و اسباب  موجود برای  سلوک ، همزیستی و همکاری انسان است برای زندگی در صلح و آرامش. بطور یقین و علیرغم نقل قول های عامی تمدن به معنای مدنیت " شهر نشینی" مفهومی پوچ است و لزوما هر کس "شهر نشین " است متمدن نیست.

و اما بازگشت به این پرسش که چرا رشته تمدن ایرانی بعد از حملات اعراب، مغول و دیگر قبایل وحشی از هم گسست باید برویم به دنبال وقایع تاریخی . دانشمندان علوم اجتماعی گفته اند "ملتی که تاریخ خودش را نداند حتما آنرا تکرار خواهد کرد" و این حقیقتی است که در مورد ایران و ایرانی ها صدق میکند. در قسمت قبلی این نوشتار اشاره شد که ایران در دوران تمدن قرون وسطایی قافیه را باخت و اروپاییان با غلبه بر خرافات و تعصبات  دینی و به بند کشیدن دینداران مسیحیت [مخترعین گیوتین] و روانه کردن آنها به طویله واتیکان سردمدار و پرچمدار  تمدن بشری شدند .

اگر ایرانیان تاریخ را خوانده بودند و از جنایات خلفای اموی و عباسی در زمان حاکمیت شان بر ایران آگاه بودند تاریخ را تکرار نمی کردند. اگر به جنایات حاکمان متعصب دینی سلاطین غز و سلجوق و خراج گزاران به خر و خرگاه خلیفه گری آگاه بودیم، اگر به جنایت های بریدن سر و دست و گردن ایرانی ها فقط به این دلیل که از عرب های مهاجم بلند بالا تر بودند اطلاعی داشتیم و اگر به خاطر میآوردیم که تجاوز عرب ها به ناموس ایرانی برای تغییر نسل چه جنایت و بلای خانمان سوزی بود، اگر کشتار شیعه و سنی را در زمان شاه اسماییل مرتجع صفوی و سلاطین متحجر عثمانی به خاطر داشتیم، و اگر در صد سال گذشته تاریخ را از زبان زنده یاد احمد کسروی و حسن تقی زاده خوانده بودیم و به پای منابر شیوخ و شیاطین و شیادان دینی ننشسته بودیم  فاجعه انقلاب بنیان کن اسلامی  و ادامه ویرانی فرهنگ و تمدن ایرانی به وقوع نمی پیوست. انقلاب اسلامی آغاز دیگری بود بر انحطاط معیار های انسانی و شروعی دیگر به تجاوز به حریم تمدن بشری نه تنها در ایران بلکه صدور توحش و تروریزم به دنیای آزاد.

فروغ علم و دانش بر دشت های اندیشه گسترده باد.

No comments:

Post a Comment