Jun 3, 2018

کمکم کن


کمکم کن
هزار دست به سویت دراز کردم
دریغ از یک انگشت که به من نشانه بگیری 
دستم را بگیر

هزار بار صدایت کردم
ای وای که یک بار نشنیدی
به فریادم برس

هزار دیده به راهت گذاشتم
افسوس که یک قدم بر چشم من نگذاشتی
به دیدارم بیا

هزار ثواب کردم که به هیچ نوشتی
یک گناهم را به هزار رقم زدی
مرا ببخش

هزار بار برایت مردم و زنده شدم
     دریغ از یک نفس مسیحایی که بر من ندمیدی 
به بالینم بیا

هزار گام بسوی تو آمدم
هیهات از یک نیم نگاه
در آغوشم بگیر

هزار بار به نازت نیاز کردم
دریغ که حاجتم  بر آورده نشد
شفایم بده

هزار قصه برایت نوشتم
تو اما، غصه هایت را هم از من دریغ کردی

یک عمر به انتظار تو نشسته ام
افسوس از یک دیدار سر پایی

و هنوز مشتاق دیدارتم
کمکم کن
دستم را بگیر
نگاهم کن
جوابم را بده

پاییز
2016

No comments:

Post a Comment