May 10, 2018

برابری یا آزادی، کدامیک بر دیگری تقدم دارد


برابری یا آزادی، کدامیک بر دیگری تقدم دارد – بحثی برای اندیشیدن و اظهار نظر

 یکی از موارد مورد علاقه آزادی خواهان اروپایی در جریان رنسانس بحثی بود پیرامون آزادی و برابری و اینکه کدامیک بر دیگری ارجحیت دارد و میبایست در جوامع بشری ابتدأ مورد نظر و بر رسی قرار گیرد. به تعبیری ساده آیا میبایست تمام امکانات کار و ثروت و سرمایه را در ابتدای شروع کار یک حکومت دموکراتیک بطور برابر میان افراد اجتماع  تقسیم نمود، یا اینکه ابتدا باید به مقوله آزادی پرداخت تا انسانها در یک جامعه دموکراتیک و سکولار و آزاد بتوانند توانایی های خود را بکار بگیرند و هر کس همانگونه که خصلت جوامع دموکراتیک و دنیای آزاد است به هر مقدار که در توانش است بدست بیاورد. این اصل در جوامع  بسته و حکومت های غیر دموکراتیک که گفته شده هر کس به مقدار توانش و به اندازه نیازش  تفاوت فاحش دارد  که جمله "به اندازه نیازش" سر پوشی بر خواست های انسانی متفکر، توانمند و ابداع گر. 

عده ای را نظر بر آن بود که چون انسان آزاد به دنیا آمده است،  لذا میبایست از تمام حقوق و مزایای مساوی و آزادی های اجتماعی در همان ابتدای کار بر خوردار باشد، یعنی آن که تمام مال و ثروت دنیا در میان همگان بطور مساوی تقسیم گردد.

عده ای را عقیده چنان بود که انسان بطور طبیعی و مساوی با دیگران پا به جهان هستی گذاشته و دارای شکل فیزیکی و مشخصات فردی مانند چشم و گوش و دست و پا و سر و صورت همگون با همنوع خود میباشد و باید از تمام آزادی های اجتماعی بطور مساوی برخوردار باشد،  ولی لزومآ نمیتواند از حقوق و مزایای اجتماعی مساوی و برابر با همنوع خود بر خوردار گردد.

بحث گروه دوم در این بود و هست که انسان فقط بطور طبیعی با هم برابرند ولی به لحاظ حقوقی دارای تفاوت هایی عمده میباشند که به توانایی افراد بستگی دارد. این نا برابری حقوق و مزایای اجتماعی اگر در یک جامعه دموکراتیک صورت بگیرد بسیار هم میمون و مبارک است و بطور قطع پیشرفت و سربلندی یک جامعه را تظمین میکند.

گروه دوم برای نا برابری حقوق افراد در جامعه انسانی دلایل زیر را ارایه میدهد:

موقعیت جغرافیایی محل تولد و زندگی افراد

منابع موجود در جامعه که باعث رشد و شکل گیری عقیده و افکار مردمان آن جامعه میشود

فرهنگ حاکم بر ذهن و فکر و اندیشه انسانهای ساکن در جامعه؛ دین و آداب و رسوم و زبان و فولکلور

نوع حکومت ها که بسیار در شکل گیری و تربیت و توانایی هوش و ذهن انسانها میتواند نقشی عمده داشته باشد

و بالاخره،  ساختار های جامعه که شامل سنت ها و رابطه های خانواده و اجتماع و نحوه سلوک انسانها در داد و ستد های اجتماعی میشوند

در جوامع باز و دموکراتیک که نا برابری های حقوقی و مزیت های اجتماعی وجود دارند بسیار هم سودمند و مفید هستند.  شخصی مانند ادیسون میتواند بیش از حدود سیصد اختراع را تحویل جامعه بدهد و یا کسانی مانند بیل گیت و استیو جابز میتوانند با مهارت و توانایی های خود انقلابات صنعتی را باعث شوند و میلیون ها انسان را به دنبال موفقیت های خود به سود و سرمایه برسانند. در صورتیکه در جوامع بسته و حاکمیت های دیکتاتوری انسان های ناتوان و زالو صفت بی مصرف با رانت خواری و دزدی و حق و حساب دادن و گرفتن زوال جامعه را به دنبال خود میکشند. این نوع نابرابری حقوقی در جوامعی که شخصی بتواند با استفادهای نا مشروع و داشتن رابطه به حقوق و مزایای غیر مساوی برسد بسیار خطرناک و مضر و مخرب است.  

نتیجه اینکه؛ انسانها بطور طبیعی با هم مساوی هستند ولی به لحاظ حقوقی نمیتوانند با هم برابر باشند و این فرض در هر دو جامعه دموکراتیک و غیر دموکراتیک ثابت شده است. ولی در اینکه تمام افراد میبایست در ابتدای کار و زندگی شان از آزادی های فردی،  اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر خوردار باشند جای هیچگونه بحثی نیست و میبایست مورد قبول هر انسان با شرف و با وجدانی میباشد.      

No comments:

Post a Comment