حکومت و دولت در جمهوری اسلامی
جامعه شناسان در علم اداره مملکت ها در بیان و شرح دو واژه "حکومت" و "دولت" معانی زیر را نوشته اند و در باره این دو واژه به تفصیل شرح داده و اتفاق نظر دارند.
در شرح معنای حکومت در میان جامعه شناسان یک قول جمعی وجود دارد که، "حکومت" را سیستم اداره مملکتی نامیده اند که در آن 4 عناصر: جمعیت، حد و مرز جغرافیائی، استقلال و تمامیت ارضی و دولت از اجزاء تشکیل دهنده آن سیستم حکومتی میباشند.
جامعه شناسان در علم اداره مملکت ها در بیان و شرح دو واژه "حکومت" و "دولت" معانی زیر را نوشته اند و در باره این دو واژه به تفصیل شرح داده و اتفاق نظر دارند.
در شرح معنای حکومت در میان جامعه شناسان یک قول جمعی وجود دارد که، "حکومت" را سیستم اداره مملکتی نامیده اند که در آن 4 عناصر: جمعیت، حد و مرز جغرافیائی، استقلال و تمامیت ارضی و دولت از اجزاء تشکیل دهنده آن سیستم حکومتی میباشند.
در تعریفی جدا و مستقل از حکومت، جامعه شناسان "دولت"
را عنصری از زیر مجموعه حکومت میدانند که عامل اجرای قوانین مملکتی در چهار چوب سیستم
حکومتی آن مملکت میباشد. به عبارت ساده تر حکومت بدنه سیستم مملکتی است و دولت
عامل اجرا و انجام قوانین تنظیم شده در آن حکومت میباشد. یعنی دولت مغز و حکومت
بدنه است.
حکومت ها در کشور های دنیا سیستم هستند که بر فرد و یا شخص یا افرادی متکی نیستند که میتواند پادشاهی یا جمهوری در دو شکل دمکراتیک و یا دیکتاتوری باشد، و یا خلیفه گری و سلطانی باشند که نمونه های دموکراتیک آن دیده نشده و تماما فردی و موروثی بوده اند.
در تعریف و تفسیر این دو پدیده در اداره امور یک مملکت آمده و بسیار هم تجربه شده که اصولا حکومت ها بر فرد و یا افراد استوار نیستند نباید به شخص واگذار شوند بلکه قرار است یک سیستم باشند برای تعیین چهاچوب و نوع امور مملکتی که برای اجرا به دولت ها واگذار میشوند. حکومت ها ممکن است دائمی باشند و یا طولانی، ولی دولت ها موقت میاند و میروند.
در فرهنگ های غربی معنی حکومت را برابر با state و دولت را مساوی باGovernment دانسته اند.
مثال های مشخی وجود دارد که میتواند به روشن شدن تفاوت ها کمک کند. مثلا در کشور های دموکراتیک شنیده نمیشود که بگویند حکومت آمریکا، یا حکومت فرانسه و حکومت آنگلیس و ژاپن بلکه گفته میشود دولت های آمریکا و دولت فرانسه و دولت انگلیس و غیرو. چون نوع حکومت ها یا جمهوری ، یا پادشاهی و یا امپراتوری است که محتوای همگی برای کشور های فوق دموکراتیک است.
مثلا در ایران قبل از انقلاب نام ایران در اسناد دولتی و مجامع بین المللی "دولت شاهنشاهی ایران " بود که بعضی از ما بزرگسالان بخوبی بیاد داریم و گذرنامه های قبلی هنوز در دسترس هستند. قبل از ویرانی بزرگ سال 57 در جائی و یا در میان کسانی و در اسناد رسمی مملکت رایج نبود که ایران را "حکومت شاهنشاهی" بنامند. البته در دوران قاجار ها نام ایران در بعضی از اسناد رسمی "حکومت محروسه ایران" یا در مواردی آنرا "دولت محروسه ایران" مینامیدند.
اما برویم بر سر اصل موضوع که جمهوری اسلامی است. در جمهوری شوربایی اسلامی از همان خشت اول نام آنرا "حکومت جمهوری اسلامی" نامیدند که امام جاهل هم گفت، "نه یک کلام کم و نه یک کلام زیادی".
اگر نظام جمهوری اسلامی چیزی غیر از "حکومت اسلامی" بود امروز هم در دنیا و هم در میان رهبران خوش آنرا دولت اسلامی مینامیدند. دولتی که بنا بر تعرف آن میبایست در سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه مستقل و جدا از هم کارگذار و تعیین و تنظیم کننده قوانین و اجرای آنها باشند.
در جمهوری اسلامی پدیده ای به نام دولت نه هرگز وجود داشته و نه وجود خواهد داشت. حکومت اسلامی در یک فرد بنام خمینی و یا خامنه ای خلاصه میشود و هیچ سیستمی وجود ندارد بجز حدیث و آیات و روایت های دینی و احکام توضیح المسائلی و حتی غیر توضیحی. در حکومت اسلامی از روز اول دولتی وجود نداشته و برابر قول بنی صدر، هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و حالا هم روحانی همه دولت های در سایه و در زیر عبای رهبر همگی آبدارچی های حکومتی بوده و هستند که هیچگونه قدرتی در تعیین و تبیین قوانین و اجرای آنها و قضاوت در امور مملکتی را ندارند.
از همان روز اول ولایت فقیه را در حکومت اسلامی حاکم بر سرنوشت امت اسلامی (نه ملت) و تمام قوانین و امور مملکتی نمودند و قدرت مطلقه را به دست ولی فقیه دادند و قال قضیه را کندند. ولی فقیه برای محکم کردن جای خودش در حکومت اسلامی مراجع و مراکز قدرت را با درست کردن جریان و سازمان هائی بنام های، فقهای شورای نگهبان، شورای تشخیص مصلحت نظام و شورای ائمه جمعه و سپاه پاسداران انقلاب ویرانگر اسلامی و ده ها شوربا و شله زرد دیگر بر پا کردند که ولی فقیه رهبری اعضای آنها را انتصاب میکند و آنها هم در مواردی که رهبر بخواهد به او رای اعتماد میدهند. در حکومت اسلامی که نمونه سلطانی و خلیفه گری آنرا بعد از روی کار آمدن اسلام خون و خنجر دیده ایم و خوانده ایم دولت هیچ کاره است و چیزی بنام رئیس جمهور و مجلس و دیوان قضائی کشور حتی کشک هم نیستند که رؤسا و نمایندگان منصوب شده بنشینند و بسابند. با یک حکم حکومتی سید علی قصاب، تمام رشته های احتمالی این مترسک های سر قبرستان و ارواح خبیثه در تاریکی ها نا گهان پنبه میشود و با باد شکم خامنه ای به ریش و عمامه آقایان و قبور اهل بیت میوزد.
حکومت ها در کشور های دنیا سیستم هستند که بر فرد و یا شخص یا افرادی متکی نیستند که میتواند پادشاهی یا جمهوری در دو شکل دمکراتیک و یا دیکتاتوری باشد، و یا خلیفه گری و سلطانی باشند که نمونه های دموکراتیک آن دیده نشده و تماما فردی و موروثی بوده اند.
در تعریف و تفسیر این دو پدیده در اداره امور یک مملکت آمده و بسیار هم تجربه شده که اصولا حکومت ها بر فرد و یا افراد استوار نیستند نباید به شخص واگذار شوند بلکه قرار است یک سیستم باشند برای تعیین چهاچوب و نوع امور مملکتی که برای اجرا به دولت ها واگذار میشوند. حکومت ها ممکن است دائمی باشند و یا طولانی، ولی دولت ها موقت میاند و میروند.
در فرهنگ های غربی معنی حکومت را برابر با state و دولت را مساوی باGovernment دانسته اند.
مثال های مشخی وجود دارد که میتواند به روشن شدن تفاوت ها کمک کند. مثلا در کشور های دموکراتیک شنیده نمیشود که بگویند حکومت آمریکا، یا حکومت فرانسه و حکومت آنگلیس و ژاپن بلکه گفته میشود دولت های آمریکا و دولت فرانسه و دولت انگلیس و غیرو. چون نوع حکومت ها یا جمهوری ، یا پادشاهی و یا امپراتوری است که محتوای همگی برای کشور های فوق دموکراتیک است.
مثلا در ایران قبل از انقلاب نام ایران در اسناد دولتی و مجامع بین المللی "دولت شاهنشاهی ایران " بود که بعضی از ما بزرگسالان بخوبی بیاد داریم و گذرنامه های قبلی هنوز در دسترس هستند. قبل از ویرانی بزرگ سال 57 در جائی و یا در میان کسانی و در اسناد رسمی مملکت رایج نبود که ایران را "حکومت شاهنشاهی" بنامند. البته در دوران قاجار ها نام ایران در بعضی از اسناد رسمی "حکومت محروسه ایران" یا در مواردی آنرا "دولت محروسه ایران" مینامیدند.
اما برویم بر سر اصل موضوع که جمهوری اسلامی است. در جمهوری شوربایی اسلامی از همان خشت اول نام آنرا "حکومت جمهوری اسلامی" نامیدند که امام جاهل هم گفت، "نه یک کلام کم و نه یک کلام زیادی".
اگر نظام جمهوری اسلامی چیزی غیر از "حکومت اسلامی" بود امروز هم در دنیا و هم در میان رهبران خوش آنرا دولت اسلامی مینامیدند. دولتی که بنا بر تعرف آن میبایست در سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه مستقل و جدا از هم کارگذار و تعیین و تنظیم کننده قوانین و اجرای آنها باشند.
در جمهوری اسلامی پدیده ای به نام دولت نه هرگز وجود داشته و نه وجود خواهد داشت. حکومت اسلامی در یک فرد بنام خمینی و یا خامنه ای خلاصه میشود و هیچ سیستمی وجود ندارد بجز حدیث و آیات و روایت های دینی و احکام توضیح المسائلی و حتی غیر توضیحی. در حکومت اسلامی از روز اول دولتی وجود نداشته و برابر قول بنی صدر، هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و حالا هم روحانی همه دولت های در سایه و در زیر عبای رهبر همگی آبدارچی های حکومتی بوده و هستند که هیچگونه قدرتی در تعیین و تبیین قوانین و اجرای آنها و قضاوت در امور مملکتی را ندارند.
از همان روز اول ولایت فقیه را در حکومت اسلامی حاکم بر سرنوشت امت اسلامی (نه ملت) و تمام قوانین و امور مملکتی نمودند و قدرت مطلقه را به دست ولی فقیه دادند و قال قضیه را کندند. ولی فقیه برای محکم کردن جای خودش در حکومت اسلامی مراجع و مراکز قدرت را با درست کردن جریان و سازمان هائی بنام های، فقهای شورای نگهبان، شورای تشخیص مصلحت نظام و شورای ائمه جمعه و سپاه پاسداران انقلاب ویرانگر اسلامی و ده ها شوربا و شله زرد دیگر بر پا کردند که ولی فقیه رهبری اعضای آنها را انتصاب میکند و آنها هم در مواردی که رهبر بخواهد به او رای اعتماد میدهند. در حکومت اسلامی که نمونه سلطانی و خلیفه گری آنرا بعد از روی کار آمدن اسلام خون و خنجر دیده ایم و خوانده ایم دولت هیچ کاره است و چیزی بنام رئیس جمهور و مجلس و دیوان قضائی کشور حتی کشک هم نیستند که رؤسا و نمایندگان منصوب شده بنشینند و بسابند. با یک حکم حکومتی سید علی قصاب، تمام رشته های احتمالی این مترسک های سر قبرستان و ارواح خبیثه در تاریکی ها نا گهان پنبه میشود و با باد شکم خامنه ای به ریش و عمامه آقایان و قبور اهل بیت میوزد.
No comments:
Post a Comment