Aug 31, 2018

تنها رااه رهای از ستم آخوندی

تنها رااه رهای از ستم آخوندی 
با درود، تنها راه رهایی از جنایات سران جمهوری اسلامی ادامه ممتد مبارزات و پشتکار مردم در این مبارزه است. چنانچه مردم در تمام شهر های بزرگ و کوچک به خیابان ها بیایند و حتی با سکوت و ندادن شعار شبانه روز در خیابانها بمانند و بعد از 2 یا 3 روز به خانه های خود برنگردند مطمئن باشیم حاکمیت سقوط خواهد کرد.
عدم مبارزه مداوم و پشتکار مردمی ضرر های سهمگینی به مبارزات میزند که من چند مورد را بیان میکنم و یقین دارم زیان های زیاد تری وجود دارد:
1- نا امید شدن خود مردم از بی نتیجه ماندن مبارزه و ترس از ضرب و شتم سرکوبگران
2- ایجاد تردید و دو دلی در رهبران کشور های دوست که با نیت خیر میخواهد از مبارزات مردم پشتیبانی کنند. یعنی وقتی دولت های دوست میبینند مردم 2 یا 3 روز به خیابان میایند و 3 ماه به مرخصی شمال و خانه نشینی میروند علاقه ای به حمایت از مردم ایران نشان نمیدهند
3- عدم اعتماد و اطمینان و ایجاد یآس و نا امیدی در رهبران سیاسی برای به عهده گرفتن رهبری مبارزات. یعنی اینکه اگر یک رهبر شناخته شده مانند رضا پهلوی فراخوانی بدهد و مردم به خیابان ها نیایند اعتبار و احترام سیاسی آن شخص از بین میرود و میسوزد. نمونه هم فراوان است که گرچه موسوی و کروبی که از خودشان هستند هنوز دز حصر خانگی میباشند و مردم نتوانستند حتی آنها را رها کنند.
4- جدی نگرفتن مبارزات مردم توسط سرکوبگران تا آنجا که خامنه ای بخود جرات داد و گفت، "مردم غلط کردند به خیابان ها آمدند" و هیچ اتفاقی نیفتاد غیر از اینکه مردم دیگر به خیابان ها نیامدند. خامنه ای یقین دارد مردم توان سرنگونی این حاکمیت را ندارند
در نتیجه آمدن مردم و ماندن شبانه روزی آنها در خیابانهای تمام شهر ها و همزمان تنها راه نجات ملی است.

Aug 18, 2018

ریشه کلمه و نام آخوند از کجاست

ریشه کلمه و نام آخوند از کجاست
در کتابی بنام "اسرار و عوامل سقوط ایران – آخوندیسم" نوشته آقای ناصر ملکی چنین آمده است که من خلاصه ای از آنرا در مورد کلمه آخوند برایتان نقل به معنی میکنم:
"ایرانیان که خود مردمان بافرهنگ و با تومدنی بودند در آغاز حمله اعراب و بعلت جاسوسی و خیانت دو ایرانی بنام های "سلمان فارسی " و "اسپهبد بهمن رهروزان" از لشکریان اسلام شکست خوردند.
ایرانیان برای رهایی از حاکمیت اعراب تصمیم گرفتند با بگار بردن نام اسلام هم ملیت و آرمان های تاریخی و مذهبی را حفظ کنند و هم بهانه ای به دست اعراب ندهند که کافر و ملحد هستند و این را محوری قرار دادند تا نمونه ای از یک اسلام مورد قبول ایمان آوردنگان باشد.
برای انجام اینکار دنبال کسی بودند که نام و نشانی از محمد داشته باشد و در ضمن مخالف خلفای تموی و عباسیان هم باشد. گشنتد و گشتند تا اینکه علی را که هم داماد پیامبر بود و هم اولین مردی بود که به اسلام ایمان آورده بود هم  در راه اسلام شمشیر زده بود و به شجاعت هم مشهور شده بود انتخاب کردند که این خود یکنوع دهن کجی به خلفای اموی ابوبگر و عمر و عثمان هم شد.
بموازات تکوین و تحکیم و گسترش اسلام و برای خارج نشدن از پیروی از علی و خاندان او، افرادی بنام  ذاکران و مداحان و سخنرانانی پیدا شدند که برای رنگ آمیزی اسلام جدید و جلوه بخشیدن به دکان دین از تزویر و ریا و زیاده گویی و مداحی خاندان علی و امامت بهره برداری های فراوان کردند.
نحوه کار این نو دینان به شکلی بود که، چون از آغاز خود را مداح و ذاکر و شیفته گان خاندان نبوت و امامت علی خوانده بودند با استقلال طالبان ایرانی  ضد بنی امیه  همصدا شدند و با ریا کاری و تزویر خود را از دوستداران اصیل علی وانمود میکردند. طبیعتا در این را از هیچ کوشش فروگذار نمیکردند و فرزندان خود را نیز به راه میکشیدند. این جماعت برای پیشبرد کار ها کتاب هایی هم در باره شهادت حسین و واقعه کربلا نوشتند و در لعن و نفرین یزید بسیار سخنرانی کردند و مجالس عزاداری و بر سر و سینه زدن خود راه می اندختند. در این مجالس به شرکت کنندگان میگفتند که کلید بهشت در دست انهاست و به شیفتگان و عزاداران حسین راه بهشت را نشان میدادند. بدین ترتیب جلسات عزاداری خود را "روضه خوانی" که هدف آن بردن شرکت کنندگان به بهشت بود نامیدند. آنگاه از نام ها و سمت هایی مانند؛ ذاکر، مداح، ناهی، و سپس به "روضتة الشهدا" یا "روضةالشهدا خوان" استفاده کردند.
از آنجا که گفتن نام "آقای روضةالشهدا خوان" اندکی نا مآنوس بود نام را به "آقا روضه خوان" خلاصه کردند که همین نام در طول زمان به "آقا خود خوانده" یا مختصر "آخوند" تبدیل شد.